
اهميت " اوباما بودن" به گمان بنده در جوار بسيار عوامل و شرايط زمان و مکان و خصوصيات فردی و اجتماعی، شايد در " اوباما بودن" او باشد و پيوستگی و مداومت در "سخن"، "منش" و "روش" که در بيست و يکماهی که در طول مبارزات انتخاباتی زير ذره بين مخالف و موافق بود، با وزش اين نسيم موافق و آن باد مخالف تغيير نکرد و فراتر از آن، بعد از پيروزی نيز اين " اوباما بودن" بی تغيير ماند.
اهميت " اوباما بودن"، پذيرش اين فکر از سوی اکثريت مردمان آمريکاست که گزينش او به رياست جمهوری آمريکا، نشانه پا بر جا باقی ماندن پايه اصلی و اوليه بنياد اين سرزمين، يعنی "حکومت مردم بر مردم و برای مردم" است.
اهميت " اوباما بودن" در توانايی او برای ترسيم سيمای واقعی آمريکا برای آمريکاست که همچنان که در سخن پس از پيروزی انتخابات گفت: "قوت آمريکا از نيروی عظیم نظامی یا میزان سرشار ثروت آن نیست" که این قوت " از پیوسته زنده نگاه داشتن ایده ها و فکرها، از دموکراسی، آزادی و آزادی طلبی، به وجود آوردن فرصت ها و همیشگی بودن امید است."
اهمیت " اوباما بودن" پیمانسیت که با مردم بسته است و وعده ایست که خلافش ثابت نشده است، که "من به حرف شما گوش خواهم کرد بخصوص وقتی که موافق هم نباشیم."
اهمیت " اوباما بودن" همچنین، توانایی او در ترسیم یک آرزو و تبدیل آن به یک رویا و بالاخره آن را بصورت هدفی قابل دسترسی برای یک ملت و شاید دنیا، در آوردن است.
اين هدف، سنگرهای خالی مانده و برجا مانده از گذشته و از قرن گذشته و قرون گذشته نيست. در روزگار "مالتوس" نيست که ازدیاد نفوس " آدم" را خطر بزرگ برای آدمیت تصویر کرد و بذر وحشتی را کاشت که منابع زمین کفاف همگان را نمی دهد و این بذر وحشت جنگ ها و کشتارهای سهمگین قرون بعد تا به امروز را به دنبال داشته است.
این هدف که با آرزویی آغاز می شود، در قرن بیست و یکم و ماورای آن قرار گرفته است و این هدف همچنان که خانم هیلاری کلینتون در جلسه رسیدگی به تایید او برای مقام وزارت خارجه در سنای آمریکا گفت: متجاوز از دو میلیارد نفر از انسان های محروم از همه چیز در کره خاکی ما را نيز شامل می شود که اکثریت آنها را نیز زنان و کودکان تشکیل می دهند، و دنیای ما، دنیای آدمهای مرفه، بدون ایجاد فرصت های مناسب و درخور انسانها برای این محرومان قادر به عبور از بن بست کنونی که بشریت به آن رسیده است نیست.
اهمیت " اوباما بودن" تا اینجا، کاشتن بذر امید است برای همه جهانیان، اما بارور شدن این بذر و این که این امید تا چه حد رنگ واقعیت خواهد یافت، حکایتی است که آغازش نیمروز سه شنبه، بیستم ژانویه ۲۰۰۹ خواهد بود و من و تو نیز نمی توانیم تنها تماشاگران این حکایت باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر