
اما Facebook معلوم نيست چگونه و با چه سودائی به ناگهان قرارداد ديگری جلوی روی ميليونها عضو خود گذارد که وقتی کلمات قلنبه سلنبه مخصوص مدارک حقوقی را با رمل و اسطرلاب ترجمه ميکردی، متوجه ميشدی که نهايتأ Facebook دارد ميگويد؛ هر چيزی از عکس و مطلب و اطلاعات و غيره که وارد فضای مجازی Facebook ميشود، تبديل خواهد شد به مايملک Facebook که حق داشته باشد هر نوع دخل و تصرفی در آن بکند و يا در اختيار هر کس بگذارد.
و Facebook يا وکلای اين نهاد از مراجعه کنندگان خود ميخواست که پای اين سند امضای خود را گذاشته و راحت و پاکيزه از خود سلب حقوق کنند. آنچه Facebook و وکلای سند نويس آن توجه نکردند آن بود که مشتريان اين انجمن مجازی جهانی بسيارشان از آن درجه آگاهی بهره مندند که تن به واگذاری "حق و حقوق" خود نخواهند داد و اعتراض و بسياری که حسابهای خود را در Facebook بستند، چنان کابوس روابط عمومی برای اين نهاد بوجود آورد که خود "مارک زوکرمن" آمد و خواست به مردم اطمينان بدهد که حقوقشان سلب نخواهد شد، و البته هيچکس حرف او را نپذيرفت.
فشار معترظين آنچنان بود که Facebook تسليم شد و از مردم خواست تا خود در تهيه مقرراتی که حاکم بر Facebook باشد مشارکت کنند. و در کوتاه مدتی چند ساعنه سی هزار نفر در تدوين اساسنامه و مقرراتی که حاکم بر انجمن مجازی آنان باشد شروع به فعاليت و همفکری کردند.
هدف اين گروه عظيم مردمانی که حق و حقوقشان را راحت و پاکيزه تقديم هيچ کس و ناکسی نمی کنند اينست که اساسنامه و مقرراتی که تهيه خواهد شد به زبانی باشد که "من و تو" راحت آنرا بفهميم و احتياج به مترجم و وکيل برای درک آن نداشته باشيم و در اين حال اطمينان يابيم که به حريم خصوصی مان تجاوز نشده باشد.
در حقيقت انجمن مجازی جهانيان در Facebook دارد کاری را تجربه ميکند که ميتواند مدلی باشد برای همگان و برای مکانهائی ورای فضای مجازی اينترنت.
کاری که آدم های ذينفع در يک امر، خود نگارنده اساسنامه حاکم بر منافع خود باشند و مهمتر از همه به زبانی آنرا بنويسند که خود بدانند پای چه سندی امضا گذاشته اند و با چه امری که با سرنوشتشان گره ميخورد موافقت کرده اند.
من و تو در حقيقت از دوران ضرب انگشت پای هر سندی گذشته ايم و بدورانی رسيده ايم که برای امضای خود ارزش و بهائی قائل باشيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر