۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

قلم بدست؟ یا در دست قلم؟ - روز یکصدم

در روز یکصدم، بعد از یکصد بار که پنداشتم قلم بدستم، از خود می پرسم، آیا من قلم بدست هستم یا در دست قلم؟ و فی الواقع در این سر و کله زدن با هم، زور من می چربد یا زور این قلم؟
علتش را اگر بخواهید، خود دربست قبول می کنم که نمی دانم کدام کلام را استفاده کنم. تقصیر؟ گناه؟ مسئولیت؟ هر چه هست قبول دارم که از من است، اما خود این را نه قصور، و نه گناه می دانم، اما مسئولیت را هر چند نا خودآگاهانه نیز بوده از خود می دانم. اوائل خیلی راحت می دانستم که این قلم اختیارش با من است و هر چه بخواهم می نویسد، اما هر چه در این کوچه با تو گام برمی دارم، نمی دانم چرا، اما گاه از خود می پرسم نکند او که فرمان می راند، این قلم باشد و من هم نه قلم بدست بلکه در دست قلم. اما باز به خود و به این قلم نهیب می زنم که این هم درست نیست که یکی فرمان دهد و آن دگر کورکورانه عملش کند. احترامت به جا، اما احترام من هم به جا.
پس قرارمان آن میشود که به هنگام نوشتن، پیشداوری و یک عقیده سفت و سخت در مورد چیزی، هر چیز، هر قدر بدیهی را کنار بگذاریم و شروع کنیم با ذهنی که غبار بر آن ننشسته باشد، مثل تخته سیاهی که از همه گچها تمیزش کرده باشند، بحث و حرفمان را بر این صفحه خالی از شعار و تعصب دنبال کنیم. بی آنکه من بخواهم به عنوان عقل کل، قلم را به هر سو برانم و یا قلم به لگدپرانی و چموشی بپردازد و مرا هم به دنبال خود به این سو و آن سو کشاند و پیش تو هم شرمنده.
قرار من و قلم در روز یکصدم تجدید عهدیست که انگار نا خودآگاه هر دو دنبالش کرده ایم. حالا از اول اول هم اگر نبوده، در میانه این راه، عملاً چنین کرده ایم. مثل گفتگو و بحث دو نفر با هم که روزی در همین اواخر برایت گفتم (شاید هم قلم گفت!!) که اگر پیش از یک گفتگو و مباحثه تو عقیده ات را مشخص کرده باشی و سفت و سخت به آن چسبیده باشی، دیگر بحث و گفتگو معنا ندارد و باز هم گفتم یا گفت و یا گفتیم که اسم این را بحث و گفتگو نمی گذارند، اسم این تمرین در بهترین نوع آن دفاع از تز و رساله و از این قبیل است نه بحث و گفتگو برای رسیدن به نقطه ای بالاتر، از ادراک موضوع. رسیدن به نقطه ای از ادراک که بدون گفتگو با هم و بدون رد و بدل کردن دیده ها، شنیده ها، تصورات و غیره، و با تفکر در تنهائی برجی کهنه یا برجی از عاج، امکانش نیست.
من و این قلم که بی جهت ادعا کرده بودم در دست من و در اختیار من است، امروز دیگر آشکارا و رسماً در حضور تو که بهترین و عادل ترین شاهد هستی، پیمان بسته ایم که با هم و بی پیش داوری و همینطور بدون لجام گسیختگی، مبحثی را با هم شروع کنیم و اما من و این قلم، از تو شاهد عادل نیز می خواهیم که تنها به نظاره ننشینی، پا به این حریم مجازی بگذاری و فقط از بیرون گود به ما نگوئی «لنگش کن» که این هم با منش و معرفت من و تو و این قلم سازگار نیست.
و یادمان نرود که سپاسگزاری کنیم از این داراب خان شباهنگ که او هم هر روز در به تصویر کشیدن آنچه میان من و تو و این قلم میگذرد، سهمی کم ندارد.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

تبریک می گم بهارلو جان. با اینکه در مورد ریاست جمهوری جدید آمریکا باهات اختلاف نظر دارم ولی مطالبت رو مرتب می خونم چون از تو دیدی رو نسبت به دیدگاهات به من می ده که شاید بعنوان مجری میزگردی با شما امکان هویدا کردنش برایت نبود. همیشه دلم می خواست بدونم دز فلان مورد خاص تو چه فکر می کنی (بدون آنکه مجبور باشی ملاحظات سیاسی صدای آمریکا رو در نظراتت تراز کنی) و حالا بواسطه نوشته هات این امکان پدید اومده. به امید موفقیت بیشتر تو و بازگشتت به جلوی دوربین.

rasool گفت...

سلام جناب آقای بهارلو

ضمن تبریک یکصدمین روز نوشته های شما در وبلاگ اتفاقی که افتاد را برایتان مینویسم.حقبقت ماجرا این است که من مطالب روز 100 و 99 را با هم اوردم و طبیعتا ابتدا مظالب روز صدم را خواندم. در دلم شروع به گفتن همان باصطلاح عذر و بهانه های وبلاگ 99 را کردم. بعد که شروع خواندن نوشته روز 99 کردم احساس عجیبی به من دست داد که ناگزیر به نوشتن این سطور شدم.
اولا باید بگویم که جنابعالی با دوستدارانتان چنان انس و الفتی برقرار کرده اید که تا حدی لسان الغیب و نوشته هایتان مدعی است .

سپس این را هم بگویم که شاید علت اینکه ممالک دیگر چون ژاپن و آلمان در برابر بلایای روزگار به گونه دیگر رفتار کردند شاید این باشد که آنها دشمنی از بیرون داشتند و ما دشمنی خانگی.
زمانی که حتی برای یک ارتباظ ساده از طریق بلاگ اسپات در اینجا بهتر است دو بار فکر کنید تا درگیر مشکلات لا ینحل نشد و یا دوست و همسایه شما بخاطر منافع مادی حاضر به هر خفت مملکت و هموطنان خود است حالتی از رخوت و یخزدگی جامعه را فرا میگیرد.
رخوتی که اکنون دوباره خیلی از آزاد اندیشان را تحت تاثیر خود قرار داده است که بلاخره بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم یا تحریم گورستانی.
هر بار این سوال مطرح و هر بار هم درگیر این دوگانگی هستیم.

باز هم از جنابعالی سپساسگزارم.
بامید سلامت و سعادت برای همه ایرانیان

ارادتمند
رسول-تهران