۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

مرور بر مجله Newsweek این هفته – روز یکصد و هیجدهم


آخرین شماره مجله معروف Newsweek، که تاریخ اول ژوئن ۲۰۰۹ را دارد، اگر نه تمام مجله که اکثریت مطالب آن به «ایران» اختصاص داده شده است. از روی جلد گرفته که با تصویر آقای احمدی نژاد است تا مطالب داخلی آن که به وسیله گروهی از خبر نگاران و نویسندگان این مجله تهیه شده است.هرچند مطالب متنوع از دید خبرنگاران مختلف به آدم فرصت می دهد تا فارغ از دیدی کلیشه ای به ایران و مسائل آن بخصوص در ارتباط با مسئله اتمی و انتخابات ریاست جمهوری نگاه کند، اما تم اصلی این شماره که با حروف درشت روی جلد آن چاپ شده این است که:
Everything you think you know about Iran is wrong
«هرچه در مورد ایران فکر می کنید می دانید، اشتباه است.» که شاید نشان دهنده واقعیتی است نه فقط برای غیر ایرانی ها، بلکه برای خود ایرانی ها که هر کدام احتمالاً در تصور آنند که همه دیگر ایرانی ها روی خط فکری آنهاحرکت می کنند. در این مجله فی المثل «فرید زکریا» نویسنده ارشد نیوزویک که دیدی کم مانند و دقیق برای تجزیه و تحلیل مسائل جهان دارد، می نویسد هر چه در مورد ایران می دانید یا نادرست است و یا پیچیده تر از آن که تصور می کنید، از جمله بمب اتمی و اینکه لزوماً ایران در پی به دست آوردن بمب اتمی نیست. او سخنان همیشگی بنجامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را که در مصاحبه با نیوزویک در هفته گذشته نیز تکرار کرده بود به پرسش می گیرد که ایرانی ها را به عنوان انتحاری هایی معرفی کرده بود که معتقد به پایان قریب الوقوع دنیا هستند. فرید زکریا استدلال می کند که سرکردگان و رهبران رژیمی که پولهایشان را سرازیر بانکهای سوییس و دوبی می کنند تا برای نوه و نتیجه شان باقی بماند، نمی توانند انتحاری و در انتظار پایان دنیا باشند. او معتقد به نوعی منطق گرائی در ایران است و هشدار می دهد که با پیش داوری ها، نباید به فکر آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه بود. در همین شماره مصاحبه نیوزویک با محمد البرادعی چاپ شده که قویاً در مورد ایرانیان می گوید: آنها فناتیک نیستند. البرادعی واژه معروف به «چوب و هویج» را که در توصیف سیاست آمریکا نسبت به ایران عنوان می شد، توهین آمیز و شایسته چارپایان و نه ملتی مغرور چون ایران می داند. البرادعی بن بست موجود را ناشی از نگرش با نخوت نئو کان ها یا محافظه کاران نو می داند و آنان را به خاطر سیاست های چند ساله گذشته به باد انتقاد می گیرد.و باز در همین شماره مجله، مصاحبه نیوزویک با محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران آمده که در آن خاتمی، دخالت آقای خامنه ای را در کناره گیری او از انتخابات انکار می کند و آن را شایعه ای بی اساس می خواند، در حالی که باز در همین شماره در گزارشی از مازیار بهاری تحت عنوان «هر کس به جز احمدی نژاد» در مورد ورود میر حسین موسوی به صحنه مبارزات انتخاباتی از قول یکی از مشاوران ارشد خاتمی گفته شده که، خامنه ای ابتدا خاتمی را دوستانه از کاندیدائی بر حذر می دارد اما خاتمی علی رغم این هشدار دوستانه خود را کاندید می کند و این امر آقای خامنه ای را آشفته می کند و شخصی را نزد او می فرستد و از او می خواهد تا کناره گیری کند. و بعد روزنامه کیهان وارد ماجرا می شود و کار به نوعی تهدید جانی می رسد که به قول معروف خاتمی یا به زبان خوش یا به زبان ناخوش باید کنار برود.این مجله مطالب مفصل دیگری نیز از ایران دارد، اما اجازه بده در کنار آنچه در توصیف و تنوع در نگرش نسبت به ایران گفتم، یک خطای ژورنالیستی را هم بگویم. در قسمت پائین صفحات مربوط به ایران، به وقایع نگاری فهرست وار از روابط ایران و آمریکا اختصاص یافته که نه نظر یک نویسنده که باید موضع یک نشریه مسئول و خارج از اظهار عقیده و تفسیر باشد، اما در این وقایع نگاری برای تاریخ شانزدهم ژانویه ۱۹۷۹ نوشته شده، «بعد از ماه ها اعتراضات گسترده علیه حکومت او شاه تحت الحمایه آمریکا، از ترس جان خود ایران را ترک کرد.»نیوزویک در همین یک سطر، حداقل دو غلط فاحش روزنامه نگاری دارد، یکی «تحت الحمایه آمریکا بودن شاه» که حداقل طیف گسترده ای آن را مردود می دانند و نمی توان آن را بدون ذکر عقیده مخالف به عنوان حقیقت تاریخی به خورد خواننده داد. و دیگری «از ترس جان خود» از ایران خارج شدن است که باز به نغمه ای می ماند بیشتر برای تحبیب گروهی خاص و چیزی است بیشتر شبیه شعارهای قطب زاده، در روزهای انقلاب تا ذکر یک واقعیت تاریخی که باید از هر سو و از هر زاویه ای به آن نگریست.ملاحظه می کنید که خطاهای ژورنالیستی در این ایام قحط الرجال شامل ژورنالیست آمریکائی هم می شود و در انحصار جهان سومی ها نیست.

هیچ نظری موجود نیست: