۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

خدا قوت خانم کلینتون – روز یکصد و شصت و نهم

در غیاب یک سازمان جهانی موثر، سازمان مللی کارآ و سیاست پیشگانی مسئول و شجاع، بانوئی آستین همت بالا زده و عزم را جزم کرده تا از موقعیت ویژه خود، از نام و اشتهار دنیائی خود و از رئیس جمهوری که گوش شنوائی برای سخن منطقی و به حق دارد برای احقاق حق پایمال شده زنان در هر سوی این دنیا استفاده کند.
هیلاری کلینتون در حقیقت پرچم مبارزه علیه ستم علیه زنان را در سال ۱۹۹۵ و در سخنرانی خود در اجلاس پکن بالا برد که در آن با صراحت به فجایعی که در مورد زنان در بسیار اجتماعات رخ می دهد و جامعه بی تفاوت از کنار آن عبور می کند، از آزار و ستم و زورگوئی به زنان به نام سنت و رسوم که برای همان عهد دقیانوس هم غیر انسانی جلوه می کند، و از آزارها و تجاوزات سیستماتیک جنسی علیه زنان سخن گفت و دنیا را متوجه کرد که با حضور زنانی قوی اراده و مصمم چون او دیگر نمی تواند بی تفاوت و بدون واکنشی موثر به مداومت این قضیه شرم بار کمک کند. خانم کلینتون در آن زمان که بانوی اول آمریکا بود زنگ خطر را برای مردان بی معرفتی که شرم از نگاه زنان مورد آزار و تجاوز ندارند به صدا درآورد اما باید برای برداشتن گامی موثر در سطح جهانی تا امسال صبر می کرد.
هیلاری کلینتون باید منتظر امروز می ماند و این زمان که در دوران ریاست جمهوری مردی با گوش های شنوا چون باراک اوباما، در این موقعیت تاریخی قرار گیرد که به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا برای احقاق حق زنان که هم اینک در هر گوشه ای مورد هرگونه آزار قرار می گیرند، گامی بلند بردارد و با استفاده از اهمیت و نفوذ و موقعیت خود، کاری عمده در جهت ریشه کن کردن «زن ستیزی جهانی» که انگار در اکثر جوامع پس مانده بشری نهادینه شده است، انجام دهد.
هیلاری کلینتون یازده روز اخیر را در آفریقا بود و اوقاتی را که با زنان مورد آزار آفریقا صرف کرد به مراتب بیشتر از اوقاتی بود که صرف ملاقات با سیاستمداران کرد. او در عمل ثابت کرده است برای او تنها مسئله مهم در برابر بشریت، مسئله تروریسم و یا جلوگیری از گسترش سلاح اتمی نیست. که این بشر اول باید تکلیفش را با خودش معین کند و بعد برسد به مسائل دیگر.
خانم کلینتون نیز چون من و تو می داند که ما هنوز در دنیائی زندگی می کنیم که در آن خبر هفته پیش آن بود که مردان حماس ۴۶۰ ازدواج گروهی برگزار کرده اند که سن دامادها از ۱۶ تا ۳۶ سال و عروسان از ۶ سال تا ۱۰ ساله بود. و این ماجرا با عکس و تفصیلات مفصل که حکایت قربانی کردن این همه دختر بچه بی گناه بود مورد اعتراض هیچ سازمان خاک بر سر جهانی قرار نگرفت. هیچ سیاستمدار خردمندی پا پیش نگذاشت که جلو این قربانی کردن دختران در قرن بیست و یکم را بگیرد و هیچ مردی از میان همان اجتماع، مردی و معرفت آن را نداشت تا این مراسم قربانی کردن دختر بچه ها را بر هم بزند و در ننگ نظاره بر آن سهیم نباشد.
خیال نکنید گرفتاری خانم کلینتون تنها در مواجهه با بی خردی دیگر نقاط دنیاست. او در همین جامعه خود و علیرغم آن همه نفوذ و قدرتی که دارد در برابر برنامه های بی سامان و در هم ریخته کمک های خارجی وزارت خارجه آمریکا به بن بست می خورد و باید دراین جبهه نیز همچون جبهه زن ستیزها بجنگد. او برای کمک رساندن به زنان محروم و مورد آزار آفریقا و خاورمیانه، زنان افغانستان و عراق باید در همین سامان نیز از هفت خوان رستم بگذرد.
اما هیلاری کلینتون زنی است که امتحانش را پس داده است. او به عنوان سمبلی از زن آگاه امروز، بیدی نیست که با این بادها بلرزد. او گمان ندارد که بدون رفع ستم و آزار زنان این دنیا می تواند سرانجام گامی به پیش بردارد.
او هدفی بزرگ را ترسیم کرده و برای رسیدن به آن می کوشد که اهمیتش از صد تا طرح صلح و تروریسم و اتم و غیره بیشتر است. او اما در این مسیر دشوار و سخت، نه تنها آغاز کرده و نه تنها خواهد ماند. او زنان و مردان خردمندی را در گذر از این گذرگاه دشوار با خود دارد که هر روز بر تعدادشان افزوده می شود. او زنگ بیداری زنان و زنگ بیداری مردان خردمند را به صدا درآورده است.
شک ندارم که تو نیز امروز همچون من می گوئی خدا قوت خانم کلینتون.

هیچ نظری موجود نیست: