۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

خبر- خبر نادرست - خبر تحریف شده – روز یکصد و هفتاد و سوم

در این دوران که یکی از اسمهائی که برایش گذارده اند، دوران مبادلات اطلاعاتی آنی در سطح دنیائیست، قرار است «اطلاعات» در کوتاه ترین مدت از راه وسائل ارتباط جمعی و همین طور وسائل ارتباط فردی، در اختیار همگان قرار گیرد و این همگان ساکنان همه سرزمین ها در هر کجای این کره خاکی هستند.
اما درحالیکه وسیله ارتباط یعنی آنچه Medium خوانده می شود به صورتی جهشی خود را تکمیل کرده (و نمونه اش را در انعکاس حرکت مردم ایران بعد از انتخابات و پیامدهای آن دیده ایم) در زمینه خود اطلاعات هنوز ما سرگردان در میان سه نقطه در حرکتیم.
اول، اطلاعات، که قرار است به صورت خبر از من به تو و از تو به من و یا از طریق رسانه های گروهی به من و تو برسد، که اسمش را information می گذارند.
دوم اطلاعات اشتباهی، که ظاهراً بدون قصد و غرض و بیشتر روی سهل انگاری تا قصد و غرض مبادله می شود و رد آن را هر روز در ارتباط های فردی یا گروهی می بینی. این اشتباهات خبری، مثل این است که بنده مثلاً اسم نخست وزیر ایتالیا را اشتباه بنویسم، که به خودم زحمت نداده باشم مثلاً وقتی از تعداد جمعیت هند می نویسم بروم و آمار را درست نگاه کرده باشم و رقمی نادرست بنویسم. اصل مطلب آن است که در این مورد که اسمش را گذاشته اند Misinformation توطئه و نقشه ای در کار نیست که ذهن تو را به جائی نادرست هدایت کند و اگر هم کند، عمدی نیست.
و سوم و یکی از مطرح ترین انواع مبادله اطلاعات، Disinformation یا تحریف اطلاعات است. در این حالت آنچه به نام خبر به دست من و تو می رسد عامداً تحریف شده و تغییر شکل داده تا تو را از رسیدن به نتیجه ای معقول بازدارد و به نتیجه نامعقولی سوق دهد که هدف این سیستم تحریف اطلاعاتی بوده است.
در سی سال گذشته در ایران از آنجا که انقلابی رخ داد و طبیعتاً پشت هر انقلابی آنان که به قدرت می رسند باید هیچ نکته مثبتی از پیش از انقلاب در ذهن جامعه باقی نگذارند یکی از طولانی ترین و مداوم ترین روش های تحریف اطلاعات تمرین شد و هنوز هم ادامه دارد. این هم منحصر فقط به ایران نیست و هر جامعه بعد از انقلاب مثل روسیه که به شوروی تبدیل شد، یا چین یا کوبا و غیره این شیوه تحریف اطلاعات و وارونه جلوه دادن اطلاعات به عمد را به کار برده اند.
این شیوه که مخرب ترین نوع استفاده از سلاح اطلاع رسانی است اما بیشتر اسلحه ای بوده که ازسوی دولت ها و دیکتاتورهای تمامت خواه مورد استفاده قرار گرفته و می گیرد اما لایه های پایین تر اجتماع هم به تبعیت از دروغ پردازی حکومت در حد خود به شیوع اطلاعات تحریف شده در جامعه می پردازند. بی جهت نیست که می شنویم در ایران، در طول سال ها خاطرات قلابی بسیاری از مقامات بالای رژیم گذشته با عکس و تفصیلات منتشر شده و خیلی ها نیز این خاطرات را خوانده و آنها که هوشیارترند از خودشان پرسیده اند، خوب این شخص که آنقدر هم مثلاً در دربار آن زمان جایش بالا بوده و با آنها خویشی و قرابت داشته، چرا این طور به سیم آخر زده و هیچکس و هیچ چیز را سالم باقی نگذاشته؟ اما به هر حال بخشی از جامعه نیز همین جعلیات را تحویل گرفته و احیاناً پذیرفته است.
اما روش تحریف اطلاعات و Disinformation در اجتماعات آزاد و سیستم های دموکراسی نظیر آمریکا نیز به وفور یافت می شود. از مجلات جنجالی و Tabloid ها که ملغمه ای از حقیقت و دروغ را عامداً با هم قاطی می کنند گرفته، تا تحریف اطلاعات در دست سیاستمداران در جائی که سیاست اقتضا می کند.
بالاترین و شدیدترین انواع آن نیز که در آمریکای امروز رواج یافته تحریف اطلاعات و Disinformation در مورد برنامه بهداشت عمومی و بیمه همگانی عرضه شده توسط پرزیدنت اوباماست که آماج این موج تحریف اطلاعات قرار گرفته و دست هائی که به نام صاحبان منافع خاص خوانده می شوند در حقیقت هدایت کننده این موج هستند. و قضیه تا به آنجا می رسد که مثلاً خانم سارا پی لین، کاندیدای معاونت ریاست جمهوری در انتخابات گذشته راحت و پاکیزه می آید و به مردم می گوید، بنا به این برنامه، هیئتی که اسمش را هم گذاشته هیئت مرگ از طرف اوباما، تعیین می کند که والدین شما باید کی بمیرند.
ابعاد این دروغ بزرگ اما به جائی رسیده که رسانه های گروهی آمریکا نیز دریافته اند فقط با نقل اینکه فلانی چه گفت، نمی توان خبر را به مردم داد و آنگاه که خبر از اصل دروغ است خبرنگار باید حداقل در پایان نقل یک دروغ از یک چهره صاحب نام بگوید که چنین ادعائی پایه و اساس ندارد.
این ما را می رساند به یک نقطه دیگر، یک نقطه متحول شده در ژورنالیسم امروز که راه خود را هشیارانه با زمان و مکان خود تصحیح می کند و تفصیلش نیز می ماند تا روزی دیگر.

هیچ نظری موجود نیست: