۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

نیمه گمشده اندیشه آدام اسمیت – روز پنجاه و دوم

«آدام اسمیت» پدر اقتصاد آزاد، در سال ۱۷۷۶ در اسکاتلند نوشته ای را منتشر ساخت بنام «سرمایه ملت ها» که اساس اقتصاد مدرن و حرکت های اقتصادی را پایه گذاشت. او به پدیده «دست نامرئی» اشاره میکند و اینکه انسانها، بطور منفرد، آنزمان که در جهت پیشبرد منابع اقتصادی خود فعالیت میکنند، در مجموع منافع اقتصادی کل جامعه را بالا میبرند.
آنچه آدام اسمیت گفت و نوشت در عمل با پیشرفت و ترقی روز افزون اجتماعات آزاد، حقانیت خود را بهتر از تئوری های هر فیلسوف و نویسنده ای که بهشت های روی کاغذ را برای مردم ترسیم کرده اند، ثابت کرده است.
«آدام اسمیت» اما پیش زمینه تئوری «سرمایه ملت ها» را ده سال پیش از آن با تئوری دیگری آماده ساخته بود بنام «انگیزه و احساس معنوی» که نیاز انسان منفرد را به ارتباط و جلب حمایت و رضایت مردمان جامعه خود نشان میدهد. یعنی آدم ساکن یک جامعه نمیتواند نامتاثر از محیط و آدم های دور و بر خود زندگی کند و نیاز او و یکی از منافع اصلی او جلب رضایت همنوعانش است و رضایتی که همین جلب رضایت عایدش میکند.
بسیاری از اقتصاددان های خطی، این دو تئوری را خلاف و در تعارض با یکدیگر خواندند و نتیجه گیریشان این بود که « یا این و یا آن».
آدام اسمیت اما دقیقا این دو تئوری پیشرو را متجاوز از دو قرن پیش، نه در تعارض با هم که در تکمیل هم مطرح ساخته بود. که «انسان» علیرغم انگیزه پیشبرد منافع شخصی، از روابط با یکدیگر و جامعه الهام میگیرد و در مجموع وجدان اجتماعی او تقویت میگردد و در حقیقت همین «انگیزه و احساس معنوی» بصورت معیار و استانداردی برای تعیین حد و حدودی که انسان را در جهت پیشبرد منافع شخصی مجاز میکند، در میاید.
بنابر این برای «من» که بخواهم در جهت پیشبرد منافع خود بکوشم این منافع نمی تواند، با پا گذاشتن بر منافع حقه «تو» تامین شود. در عمل اما در طول این دو قرن و اندی که گذشته، در اجتماعاتی که اساس اقتصادشان بر پایه فکر اقتصاد آزاد آدام اسمیت بنا نهاده شده، مثل همین آمریکا، گاه دوره هایی یافت شده که از فکر آدام اسمیت تنها یک نیمه آن مورد استفاده قرار گرفته، که پیشبرد منافع شخصی باشد اما بهر قیمت.
آنوقت بهانه بدست منتقدین میافتد، مثل همین امروز که این نشانه شکست سیستم سرمایه داری و اقتصاد آزاد است.
اما حقیقت امر آنکه آنچه دنیا دارد با آن دست و پنجه نرم میکند معضلیست که نه بخاطر سرمایه داری، بلکه «آزمندی» کسانی بوجود آمده که نیمه فکر آدام اسمیت را بهانه قرار داده و زمینه اصلی آن یعنی احساس و انگیزه معنوی را بحساب نیاورده اند. و این زمانیست که قوانین و مقررات و معیارها، نیازشان بثبوت میرسد و طرفداران اقتصاد آزاد هم اندک اندک در میابند که در غیاب نیمه گمشده اندیشه آدام اسمیت، مقررات و قوانین و نظارت بر این قوانین یا بقولی دخالت دولت مثل امروز نه بصورت اختیاری که بصورت جبر در میاید.

هیچ نظری موجود نیست: