۱۳۸۷ بهمن ۱۶, چهارشنبه

بزرگترين مسئوليت يعنی قبول مسئوليت – روز چهل و نهم

ديروز در مصاحبه ای با برايان ويليامز مرد خبر شبکه تلويزيونی NBC، پرزيدنت اوباما راحت و آشکار اذعان کرد که در جريان گزينش سناتور داشل برای پست وزارت بهداشت و خدمات انسانی، "اشتباه" کرده است. نه فقط به يک کلام ساده، بلکه دقيقأ اوباما اين جمله را بکار برد:

Did I screw up in this situation? Absolutely. I am willing to take my lumps

معنی ساده و خودمانی Screw up همان "خيط کردن" و " خراب کردن" است. کلمه ای که سياستمداران در مورد ديگران بسيار بکار ميبرند، اما در مورد "خود" هرگز.
و اينکه مردی از بالاترين رقم محبوبيت هر رئيس جمهوری در چند دهه گذشته در ميان آمريکائيان (و بسيار غير آمريکائی ها) برخوردار است، بجای آنکه راحت خودش را از يک جنجال کنار بکشد و گناه خطا را بگردن خيل مشاوران و وکلا و غيره بياندازد، ميگويد: من در اين ماجرا خراب کردم، و حاضرم تا بار آنرا هم بدوش بکشم.
دوست گرامی من، اين حرفی نيست که من و تو در طول سالهائی که حافظه مان ياری ميدهد، يا در طول سالهائی که ديگران برايمان گفته اند از رهبری با چنين موقعيتی شنيده باشيم. که رئيس جمهوری بيآيد و نه فقط بگويد "اشتباه شد" بلکه بگويد مردم "من در اين قسمت خراب کردم".
اين همان "آنی" است نه فقط روسای جمهور پيشين يا رهبران اين سرزمين و آن سرزمين که آدمهای در پستهای بسيار کوچکتر نيز از داشتنش عاجز بوده اند. "آنی" که هم شهامت لازم دارد، و هم "اطمينان به صداقت خويشتن".
دوست گرامی من ميدانی آنچه ماجرای "واترگيت" را بصورت بزرگترين جنجال سياسی دهه ۱۹۷۰ آمريکا در آورد و سرانجام نيز پرزيدنت نيکسون را ناچار به استعفا و ترک مقام رياست جمهوری آمريکا کرد، ميتوانست هرگز به چنين ابعادی نرسد، اگر در همان آغاز پرزيدنت نيکسون ميآمد و بخطای خود اذعان ميکرد؟
و ميدانی اگر چنين شده بود، تاريخ دنيا چگونه ميتوانست مسيری متفاوت را بپيمايد که احيانأ روزگار من و تو نيز اين نباشد که هست؟
من و تو که نه رئيس جمهوريم و نه رهبر و نه صاحب مقام و منزلتی، آيا اين شهامت را داشته ايم يا يافته ايم که در معامله با فرزند، همسر، دوست، برادر، آشنا، جامعه و بالاخره کشور، آنگاه که درميابيم اشتباه کرده ايم، بگوئيم من خراب کردم، خيط کردم؟
آنچه "اوباما" ديروز گفت، ممکن است بقول معروف "آتو" بدست رقبا و مخالفان سياسی بدهد، اما نشان دهنده آنست که او به وعده و تعهد خود در قبال آمريکا و دنيا، وعده فاش گوئی و شفافيت، پابرجاست و در قلب کاخ سفيد نيز همچنان "اوباما" باقی مانده است. اوباما در سخن مراسم تحليف خود گفت که در برابر اين عظمت احساس فروتنی ميکند و در عين حال مسئوليت بزرگ خود را درک ميکند و بر دوش ميکشد. ديروز بار ديگر اوباما در عمل نشان داد که بزرگترين مسئوليت برای يک رهبر، "قبول مسئوليت است.

هیچ نظری موجود نیست: