۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

از درون ایران و برون از ایران – روز یکصد و سی ام

صفحه اول هر دو روزنامه واشنگتن پست و نیویورک تایمز، امروز عکسی چاپ شده که منبع آن آسوشیتدپرس است و چهار لباس شخصی را نشان می دهد که با سلاحی نه آنچنان شخصی!!! یعنی با باتوم به جان مردی افتاده اند که روی زمین افتاده و سعی می کند چشم و صورتش را از ضربات باتوم حفظ کند. خانم مسنی نیز در این عکس دیده می شود که بیاری این مرد از پا درآمده شتافته و با یکی از باتوم به دست ها رو در روست. این لحظه منجمد شده بر تصویر، نه سرنوشت آنکه بر زمین افتاده و نه عاقبت زنی که بیاری او و به مقابله با لباس شخصی باتوم به دست شتافته را مشخص می کند، اما گویای تصویری بزرگ تر است از آنچه ساعاتی پیش در ایران میگذشت، یعنی ظاهراً اعتراض مردمی که می پرسند رأی من کو و مقابله با آنها توسط کسانی که معلوم نیست، جزو کدام گروه نیروهای انتظامی باید طبقه بندی شوند.
اما در دنیای متحول و دستخوش هر لحظه دگرگونی، آنچه در تلویزیون های آمریکا از تظاهرات آرام و سیلی عظیم از جمعیت نشان داده می شود، نشان دهنده تغییریست که در همین چند ساعته رخ داده، یعنی مردم که آرام اما با هم به راه افتاده اند و نظام که صلاح در اجتناب از درگیری با آنان دیده است، با آنکه انجام این راهپیمائی ممنوع اعلام شده بود.
آنچه من در این دو روزه می خوانم و می بینم و می شنوم، مربوط به ایرانی ها در قلب حادثه است، اما آنچه من می بینم و تو نیز باید از آن بشنوی حکایت ایرانیان بیرون از مرزهای ایران و ساکنین دنیای آزاد است.
در همین شهر واشنگتن، دیروز صدها نفر که اکثریت قاطعشان هم جوانها بودند، به راهپیمائی و اعتراض پرداخته بودند و در لس آنجلس باز هم بیشتر جوان ها به طور خودجوش با تعدادی بیشتر از هزار نفر گرد آمده بودند و به حمایت از ایرانیان داخل ایران شعار سر می دادند و سعی داشتند آنچه را از داخل ایران از طریق اینترنت و facebook و تلفن و دیگر راههای ارتباطی میان جوانان، شنیده اند، به گوش جهانیان و همینطور به گوش یکدیگر برسانند. در سانفرانسیسکو، لندن، پاریس، استکهلم و بسیار شهرهای دیگر اروپا، این حرکت خودجوش ایرانی ها مشهود است و رسانه های غربی نیز همچنان که دوربین ها را روی ایران و بیشتر تهران متمرکز کرده اند، دارند متوجه می شوند که جمعیتی قابل توجه از ایرانیان که سال ها بود عطای هر تظاهراتی را به لقایش بخشیده بودند، این بار با چهره ای بسیار جوان تر از جمعیت آشنای سابق، سعی دارند تا خود را با موج جوان های داخل ایران همگام و همراه سازند.
خیلی از این جوان های ایرانی تبار که امروز به حمایت از مردم معترض در ایران پرداخته اند، شاید هنوز ایران را هم ندیده باشند، اما همیشه آن را از آن خود پنداشته اند، چرا که خانه هائی که در آن بزرگ شده اند، به خلاف همه تبلیغاتی که از بی خبری آنها از ایران گفته شده، روزی را بدون نام ایران به شب نرسانده اند. این ها را که من در اینجا می بینم، حافظه شان از کینه های تاریخی، نسل گذشته پاک است، پس حرفشان را راحت تر و بی دردسرتر می زنند و هدفشان را هم بدون پیچ و خم های عقیدتی گذشتگان، روشن بیان می کنند. این هدف بی شیله پیله و آشکار آزادی و دموکراسی بی قید و شرط در قالب یک جامعه متمدن و آگاه است.
و در ایران، یکبار دیگر به CNN نگاه می کنم که جمعیتی را نشان می دهد که در این سی ساله نظیر و مانندش دیده نشده بود. و بعد ايمیلی به دستم می رسد از بهمن که برایم نوشته، اینها آمدند ادای دموکراسی را درآورند، حالا متوجه می شوند که دموکراسی، حتی اگر کسی بخواهد ادای آن را هم درآورد، می تواند راهگشای عبور از کوره راه هائی باشد که در این سی ساله کسی جرات گام نهادن بر آنها را نیافته بود.
و تیتری که زیر فیلم های خبری یکی از تلویزیون ها می بینم، این است: Democracy, Iranian style
دموکراسی بسبک ایران.

۱ نظر:

پرهام گفت...

سلام آقای بهارلو. درود بر شما که نوشتن از ایران امروز و اکنون را آغاز کردید. وضعیت اینجا واقعا بعد است. هیچ چیز نداریم. اینترنت به صورت چشم گیری فیلتر شده و از سرعت آن کاسته شده. کانال بی بی سی را قطع کردند. پیامک نداریم. تلفن در تهران مخطل است. دستور شلیک دادند. هر روز مردم را میزنند. ما به کمک شما نیاز داریم. اگر میتوانید بیشتر بنویسید تا خواننده‏ها بیشتر بدانند.