۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

اگر ندانستیم چرا، بگوئیم چگونه – روز یکصد و سی و دوم

بنده از همین اول مطلب و خط اول از حضور همه اساتید جامعه شناس و سیاست مدار و سیاست پیشه و همه کارشناسان و متخصصین مردم شناسی عذرخواهی می کنم اگر خدای نا کرده حرف من باعث تکدر خاطرشان شود، در حالیکه همه احترام دنیا را برای آنها دارم. اما می خواهم بگویم که در این سی ساله و حتی سال های پیشتر از آن، هرگز حداقل در مورد واکنش های احتمالی جامعه ایران، ارزیابیشان درست از آب درنیامد، یا اگر درست از آب درآمده به گوش من نرسیده.
اینکه جامعه ایران چگونه ممکن است به حرکتی عظیم دست زند، فراتر از درگیری های چند ده نفری و چند صد نفری، موضوع صحبت و تحقیق و پیش گوئی بسیار سیاستمداران کارآزموده، بسیار متخصصین روانشناسی جامعه، جامعه شناسان، اقتصاد دانان، اساتید بنام دانشگاهی و مردمان با تجربه نسل گذشته بوده است و در جوار اینان آدم های غیر متخصص هم البته فراوان، اما هرچه گفتند و گفتند، واکنش جامعه به گونه ای دیگر بود و هیچکدام از محرک های اقتصادی و سیاسی که معمولاً در کتاب ها و رساله های متعدد آمده، در مورد جامعه ایران، چه در مورد آنکه در گذشته چرا چنین کرد و چه آنکه در آینده چه خواهد کرد، پاسخگو نبود. همچنان که حرکت امروز جامعه ایران نیز به این گونه که رخ داده و به این گونه که پیش می رود، پیش بینی نشده بود.
تصورم این است که این روند به سال های بسیار دورتر از انقلاب ۵۷ بر می گردد، و همیشه این شمارش های معکوس متخصصین آغاز می شده و به صفر می رسیده و سیاستمداری و کارشناسی دیگر شمارش معکوسی را دوباره آغاز می کرده، تا سال های سال. و رخداد ۱۳۵۷ پیش می آید که حتی امروز و بعد از صدها کتاب و هزاران مقاله که در مورد آن نگاشته شده، در میان اهل فن و یا عامه مردم حتی اتفاق نظری در مورد آنکه آن رخداد را چه باید نامید وجود ندارد چه رسد به پاسخی مورد تائید همگان که چرا؟
بسیار دلیل های قانع کننده روی کاغذ آورده شده و آورده می شود اما هیچکدام از این دلایل لزوماً در جوامع دیگر انقلاب به وجود نیاورده است. من در این سی ساله می خواهید با چند تن متخصص و کارشناسان، تحصیل کرده و عامی، سیاستمدار و فعال سیاسی، جامعه شناس و روانشناس گفتگو و مصاحبه کرده باشم، در مورد آنچه شد و چرا شد؟ و آنچه خواهد شد چگونه خواهد بود و چگونه خواهد شد؟
آنچه در این ایام دراز و این سال ها شنیدم، از آنان که بسیاریشان خود نه همچون من، در قلب حادثه بودند، انگار تنها بخشی از تصویر و بخشی از پاسخ بود و چیزی کم داشت و چیزی کم دارد. انگار هر جامعه انسانی نقطه جوشی دارد مختص به خود و متفاوت با دیگر جوامع و رسیدن به این نقطه نیز به یک عامل و دو عامل محدود نمی شود. اما ظاهراً یک عامل در یک مقطع زمانی عوامل دیگر را فعال می کند به صورتی که این عامل با دلیل حادثه اشتباه گرفته می شود. درست نظیر عواملی که هر کس در توجیه انقلاب ۱۳۵۷ گفته و نوشته است.
اما ما اگر در تحلیل نهائی کم آورده ایم، اگر درست سر در نیاورده ایم که محرک و مکانیزم حرکت آن زمان چگونه بوده و چرا، روا نیست در روایت حکایت خطا کنیم که فایده اش برای این نسل باشد که خود امروز درون گود است و از بیرون (همچون من) نظاره نمی کند که گامش را به قاعده تر از نسل سی سال پیش بردارد. مثلاً در این روایت باید گفته شود که در حرکت آن زمان، اگر نمی دانیم چگونه به وجود آمد حداقل باید بگوئیم از کی «موج سوارها» آمدند؟ و چگونه آمدند؟ و چگونه سوار بر موج شدند؟ اگر همین قضیه را همگان و در صدر همه روزنامه نگاران و ژورنالیست های آن زمان با رجوع به حافظه مخدوش نشده به خواب و خیال، به درستی روایت کنند، حداقل وجدانی آسوده خواهند داشت که اگر علت حادثه را نیافتند، خود حادثه را آگاهانه به نسل بعد گزارش کردند تا این نسل با ذهنی بازتر پاسخ این چرا را بیابد که راهگشای هر گامی که امروز بر می دارد باشد.
*** بچه های درون ایران از من خواسته اند تا این پیامشان را به گوش شما برسانم که حالا که لینک Yahoo نیز مسدود شده از لینک زیر استفاده کنید.
آنها که یاهو مسنجر ۹ دارند از طریق:
http://upload.iranblog.com/6/1245232081.jpg
و اگر یاهو مسنجر ۸ دارید از طریق:
http://myup.ir/files/0oz1zogh2w0vgw1bvq1.jpg

هیچ نظری موجود نیست: