۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

انتخاب میان خبرنگار مسئول یا راوی احیاناً نامسئول – روز یکصد و سی و یکم

تا دیروز نگاه من به سوی ایران و آنچه اینک در ایران می گذرد، بیشتر از دریچه گزارش گزارشگران بین المللی بود که رفته بودند تا به انتخابات ایران پوشش خبری بدهند و بازگردند، اما ابعاد عظیم ماجراهای بعد از انتخابات و پیامدهای خشونت بار آن، آنان را در همانجا ماندگار کرده، تا ظاهراً آن وقت که حضورشان را در ایران تحمل کنند و عذرشان را نخواهند.
اما امروز وضعیت دیگریست و در این دگرگونی هائی که هر لحظه رخ می دهد، این روزنه و دریچه حداقل به آشکاری دیروز، رویدادها را نشان نمی دهد.
CNN که پوشش خبری گسترده و لحظه به لحظه ای از حوادث و راهپیمائی و تظاهرات دیروز داشت، امروز ظاهراً همچون دیگر رسانه های بین المللی اجازه پوشش حوادث و تظاهرات را نیافته و باید قاعدتاً حوادث ایران را از طریق نقل خبرها و فیلم های تلویزیون دولتی گزارش کند. اما آیا این ممانعت از پوشش خبری خبرنگاران خارجی مانع از درز اخبار شده است؟ آیا CNN و دیگر رسانه های خبری با پخش فیلم ها و گزارش های تلویزیون دولتی اخبار ایران را آنسان گزارش می کنند که دولت جمهوری اسلامی می خواهد؟
پاسخ «خیر» است. آنچه امروز در CNN و دیگر رسانه ها دیده می شود و دریچه نگاه من به ایران می شود، فیلم هائی از طریق تلفن های همراه و پیام های اینترنتی و پیغام های نوشته شده تلفنی است که برقراری سانسور را در این شرایط و این احوال به امری عبث و مضحک تبدیل می کند. اما آنکه برای خبرنگار و ژورنالیست سانسور وضع می کند، توجه ندارد که یک منبع مسئول خبری را دارد تبدیل می کند به صدها و شاید هزاران منابع بعضاً نامسئول که می تواند حقیقت و غیر حقیقت را در این طوفان خبرها، به جامعه جهانی تحویل دهد، بی آنکه تعهدی داشته باشد. و تصویر بی کنترل از سوی این همه منابع بعضاً نا مسئول می تواند به مراتب برای آنکه از گزارش خبرها و انعکاس آنها در جهان می هراسد، زیانبارتر شود.
اگر فلان خبرگزاری صاحب اسم واعتبار به دنبال خبری است که قابل تائید باشد وگرنه به احترام اسم و اعتبارش وسوسه نشده و از خبر آن می گذرد. این قید و بند برای اگر نه همگان اما برای تعدادی که احساسات بر آنها در این جو پر جوش و خروش غلبه کرده است، وجود ندارد.
این همان نکته ایست که باید هر حاکم دنیای امروز بداند و دریابد و درس بگیرد که هر چه دیوار سانسور را بلندتر کند، هجوم شایعات و خبرهای غیر قابل تائید نیز بیشتر و انبوه تر می شود و تازه زمانی که سانسورچی متوجه عظمت فاجعه شود. و به جبران آن بکوشد، همچون حکایت چوپان دروغگو کسی نه به سخنش و نه به آنچه به عنوان خبر در برابر دیدگان خبرگزاری ها می گذارد، اطمینان خواهد کرد.
در مجموع دوست من تصاویری که من دیروز در تلویزیون ها دیدم، امروز نه تنها محو نشد که تصاویر از هر گوشه و کنار و هر منازعه و تیراندازی و مرافعه و حمل این زخمی و آن مصدوم که به وسیله مردم مخابره شده بود جای آن را گرفت. تصاویری که هیچ خبرنگار و هیچ خبرگزاری نمی توانست همگی را دیده، فیلمش را ضبط کند و به جهانیان نشان دهد. بنا بر این از آنجا که در دنیای امروز و عصر تبادل اطلاعات، گریز از درز و درج خبر ممکن نیست. دو راه باقی می ماند، یا اجازه دادن به خبرنگاران مسئول که ببینند و صادقانه بد و خوبش را گزارش کنند و یا طرف شدن با صدها راوی که لزوماً همگی پای بندند به قواعد ژورنالیستی و خبرنگاری مرسوم و متداول نیستند.

هیچ نظری موجود نیست: