۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

وقتی که کلاه ژورنالیست ها پس معرکه خواهد بود – روز یکصد و شصت و پنجم

مطبوعات از آغاز و حالا که با مجموعه ای سر و کار داریم از چاپی گرفته تا الکترونیکی و صوتی و تصویری، کارشان حداقل آن طور که تعریف شده ارتباط و آگاهی دادن جمعی است. بنا بر این این تعریف شامل فلان جار­چی سلطان و حاکم در هزاران سال پیش می­ شود تا پیله­ ورها و فروشندگان دوره­ گردی که در کسب روزانه خود خبر از این خانه به آن خانه می بردند و تا امروز که در قالب موسسات بزرگ و غول آسا نقش اصلی را به عهده دارند و کوچک تر ها نیز که در حاشیه می رانند.
این رسانه های گروهی هم مثل هر نهاد دیگر اجتماعی از روز اول آنی نبوده اند که حالا هستند و همراه با تحول جوامع بشری متحول شده و بعد اندک اندک سعی کرده اند برای خود تعریفی درست کنند و خطوطی را ترسیم کنند که میان آنان با دیگر پدیده های احیاناً مشابه فرق بگذارد، که مثلاً فرق باشد میان فلان گزارش دولتی در مورد پیشرفت بی چون و چرای امور تا گزارش رسانه ای که باید زیر و روی قضیه را ببیند و گزارش کند. یا فرق باشد میان آنکه به جائی فرستاده می شود که جاسوسی کند تا خبرنگاری که می رود و مشاهده و برداشتش را عیان در اختیار دنیا می گذارد. و باز در طول دهه های میانی قرن بیستم، در اجتماعاتی مثل آمریکا سعی شده تا از این نیز فراتر رفته و تعریف جامع تری از آنچه اصول و پرنسیب ژورنالیسم است ترسیم و تدریس شود که مثلاً چگونه نامتاثر از رویدادی آن را مخابره کند، یا چگونه بدون وابستگی مثبت و منفی از بنیادی و نهادی صحبت کند. چگونه خبری را ارجح بر دیگر خبرها بخواند و چگونه این اخبار را در مجموعه خبرها آنچنان پشت هم بگذارد که با هم ربط پیدا کنند یا بر عکس نکنند.
اما اگر فی الواقع قرار بوده «ژورنالیسم» یا «روزانه نگاری» در یک مسیر پیشرو متحول شود، امروز احیاناً وضع آگاهی من و تو از آنچه در این دنیا و پیرامون ما می گذرد بهتر بود. اما همچنان که در مجموع چنین مسیر ایده آلی را هیچ کدام دیگر از پدیده های اجتماعی طی نکرده اند، روزانه نگاری و ژورنالیسم هم گاه به بیراهه زده، گاه پس رفت داشته، گاه پیش تاخته و گاه در جا زده، هرچند باز مآلاً در جبر بی تغییر پیشرفت در مجموع و در دراز مدت گامی به پیش برداشته است.
در حالی که در اجتماعات بسته فعلاً کشمکش روزنامه نگاران بیشتر با دولت و نهادهای حاکم است که بلائی به نام سانسور را بر سرشان نازل می کنند، در اجتماعی مثل آمریکا که این دغدغه را ندارد اما مشکلاتی بروز می کند مثل سیاسی شدن و جناحی شدن که در این هفت هشت سال اخیر شاید آشکارتر و عیان تر از گذشته جلوه کرده. بنا بر این پاره ای از رسانه های گروهی صاحب نام برچسبی خورده اند مثل محافظه کار یا لیبرال و غیره که این برچسب ها هر چند همیشه درست نیست اما زیاده نیز دور از حقیقت نبوده است.
در همین ایام اخیر و در همین روزها در آمریکا که مسئله بزرگ و برنامه عظیم «بیمه و بهداشت عمومی» به وسیله پرزیدنت اوباما جلوی مردم آمریکا گذاشته شده، رسانه هائی که قرار است بنشینند و برای مردم تشریح کنند که این برنامه عظیم چیست و فایده و ضررش در کجاست، نحوه پوشش بسیاری از آن ها به جای روش روزانه نگاری و تکیه بر استانداردهای ژورنالیستی، بیشتر گرایش های جناحی بوده و اینکه بسته به آن که تمایل و گرایش آنها به اوباما بوده یا مخالفان او از این سند هزار صفحه ای چند صفحه معدود را بزرگ کرده و جلوی مردم گذارده اند.
در حقیقت آنچه بعد از مطالعه این اطلاعات نصیب تو می شود بیشتر احساساتی شدن در این جهت یا آن است تا آگاه شدن از زیر و بم این طرح.
ظاهراً همین روش رسانه ها در گیج و سر در گم کردن مردم، باعث شده تا در شهرهای مختلف اینک مردم در سالن های شهرداری شهرها جمع شوند و از زبان رهبران موافق و مخالف، حرف ها و استدلال ها را بشنوند. و در این راه پرزیدنت اوباما نیز وارد گود شده و از همین شیوه استفاده می کند تا خود به سوال شهروندانی که از تبلیغات حریفان وحشت زده شده اند پاسخ گوید.
این ماجرا البته ادامه خواهد داشت اما باید زنگ خطری باشد برای ژورنالیست های هشیار و آینده نگر که اگر نجنبند و همچنان در گرایش های سیاسی و جناحی اسیر بمانند، کلاهشان پس معرکه خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: