۱۳۸۷ دی ۵, پنجشنبه

از تلويزيون که روزگاری نبض جامعه آمريکا را در دست داشت – روز بيست و چهارم

باور عمومی در مورد آمريکا، اين است که نبض جامعه آمريکا در دست شبکه های تلويزيونی است. اما اين باور که در دهه های آخرين قرن بيستم به اوج رسيده بود و می شد آن را به صورتی، هر چند اغراق آميز، در آثاری مثل Network (شبکه) ملاحظه کرد، شايد در اين زمان يعنی روزهای کنونی که در قرن بيست و يکم تجربه می کنيم، واقعيت پيدا نکند.
تلويزيون در آمريکا و به خصوص شبکه های تلويزيونی که زمانی محدود می شد به NBC، CBS، و بعد ABC، ابتدا با حضور شبکه های ديگری مثل FOX قدرت انحصاری خود را از دست داد و بعد تلويزيون کابلی وارد قضيه شد که در سالهای اخير تقريبا همه بخشهای انحصاری را از انحصار شبکه ها خارج کرده است.
با اين همه، عليرغم همه تغييرات درونی که در صنعت تلويزيون در آمريکا در جريان بود، باور عمومی همچنان بر همان روال باقی ماند که "تلويزيون، تلويزيون است. چه شبکه و آنتنی باشد و چه کابلی. آخرالامر نبض جامعه آمريکا در دست تلويزيون است".
اما، اما در روزگار امروز من و تو، به روزهائی رسيده ايم که هيچ اصل و باوری در شتاب هرگز تجربه نشده آن، ثابت و پايدار نمانده است.
و حکايت تلويزيون در آمريکا هم آنست که روزگارش به عنوان تعيين کننده ضربان نبض جامعه آمريکا به سر آمده. خود می داند يا نه؟ شک دارم اگر نداند.
در آمريکای امروز همچون سالهای آخرين قرن بيستم، من و تو با دريچه صفحه تلويزيون ديده بر جهان نمی گشائيم.
من و تو در آمريکا امروز بسان بسيار مکانهای ديگر در دنيا، دريچه اينترنت را برای رويت دنيا بگونه ای که می خواهيم (و نه آن گونه که می خواهند) برگزيده ايم و تلويزيون امروز هر چند با تکنيک خبر کننده پرده های عريض و تصوير شفاف DIGITAL، نمی تواند جای اينترنت را با وسعتی بيکران از حق گزينش بگيرد.
من و تو امروز، در روزهای قرن بيست و يکم، بی آنکه انقلابی کرده باشيم و چيزی را زير و رو کرده باشيم، اربابی به نام "تلويزيون" را از جايگاه رفيع و برج عاج خود پايين آورده و اگرنه بدنبال خود که، همگام با خود ساخته ايم.

۴ نظر:

aria گفت...

و ای کاش جریان آزاد اطلاع رسانی توسط این امپراتور قدرتمند، چنان همه جا گیر می شد که انتخاب نه بر میل امپراتور، بلکه بر اساس «اراده آزاد» شکل می گرفت. در برخی از کشورهای جهان، این امپراتور با اصول دموکراسی و آزادی و لیبرال دموکراسی نیز آشناست و در نتیجه به مخاطبش نیز قدرت انتخاب می دهد. اما دریغا و دردا از سرزمینهایی که محکوم دو دیکتاتورند! یکی حاکمان دست باز و خودکامه و خودسری که همه را مرید می خواهند تا حتا در تنفس آنان نیز دخالت کنند. دیگری همان دیکتاتوری تلویزیون آنهاست که بدتر از صاحبانش بر سر مردم بیچاره خراب می شوند و بدون اجازه به هر خانه ای سرک می کشند و خلایق سرگشته و حیران و دستپاچه نیز مجبورند هر چرت و پرتی را که از آن صادر می شود، ببینند و بشنوند! من از آمریکا سر در نمی آورم، اما ایران را می فهمم که چه خبر است! اینجا تلویزیون کارش اطلاع رسانی نیست و عزیز به چشم نمی آید، بلکه مهمان ناخوانده و بی شرمی است که شبانه روز با انبوهی از دروغ دیکتاتورهای عظما بر سر مردم خراب می شود و خواب و ارامش را از آنها می گیرند. من که می گویم لعنت بر این Broadcasting!

ناشناس گفت...

Jenabe Baharloo ye aziz
baa doroud
khoshaalam az inke baaz ham ghaabele dastersi hastid.
fekr mikonam,negaah kardan o shenidan besiaar saadeh tar az khaandan hast, pas be in dalil mokhaatabin e didani-haa va shenidani-haa, az khaandani-haa bishtar khaahad boud.
borje aaj e televisioon haa emrouze-rouz, ofoghi, dar jaay jaaye daalaan e bi-paayaan e internet jaay gerefteh.
ammaa, reghaabate bein e shabakeh haa besiaar shadid tar khaahad shod.
shenaasaandan e yek shabake be marateb doshvaar tar az pish khahad boud, amma dastresi be aanhaa az negaahe fanni saadeh tar.
omidvaaram dar aayandeye nazdik sedaa va chehreye shoma ra dastekam dar weblog etaan betavaan
ziaarat kard.
jalbe etminaan va aaramesh-bakhshi e sedaye aashna chiz e digarist.
doust-daar e shoma
Cyrus

ناشناس گفت...

سلام جناب بهار لو ....اميدوارم حالتان خوب باشه با رفتن شما از صداي امريكا اين شبكه را ديگر به كل نگاه نميكنم .....همچنان از مجري هايي كه به جاي شما گذارده اند به اندازه شما حرفه اي و وارد نيستند من در زمينه ماهواره و رسانه فعاليت دارم ...اميدوارم هر جا و هر كجا هستين موفق باشين....كيوان ايرانست2

اگر خواستيد به ما هم سري بزنيد احمد جان...www.iransat2.blogspot.com

Unknown گفت...

سلام گرم من خدمت آقای بهارلو عزیزم

آقای بهارلو دلم برای شما تنگ شده . نمیدونم این چه کاری بود که صدای امریکا انجام داد و بعد از شما لونا خانم هم صدای امریکا را ترک گفت .

وبلاگ شما را میخوانم آقای بهارلو .
در کوتاهترین جکلات بیشترین منظورها را انعکاس میدهید و خیلی قلم شیرین و مخصوص و اموزنده ای دارید.
مهم اینه که استاد کوتاه نوشتن و خلاصه نویسی هستید.
آقای بهارلو در ایران هم اینترنت بسیار بسیار رایج شده و استفاده از اینترنت در حدی رشد کرده که حکومت الان چند سال است خیلی روی این مسئله هزینه میکند و با اسلحه فیلتر و سانسور همچنان با آزادی برخورد میکند.
خوشبختانه هنوز وبلاگ شما سانسوئر نشده و امیدوارم هیچوقت سانسور نشه.
مرسی که این آدرس را علاوه بر صفحه قلم بدست در سایت صدای امریکا ایجاد کردید.
آقای بهارلو در ایام کریستمس میدونم خیلی حال و هوای خوبی است و امیدوارم تندرست و شاد باشین در کنار همسر گرامی و فرزندان .
دل ما برای شما خیلی تنگ است و همچنین جای خانم شاد هم در شباهنگ خیلی خالی شده . سلام برسانید.
همچنان راهنمای جوانان شبکه صدای امریکا باشید و با دوستی و صمیمیت با هم در تماس باشید.
با سپاس
سعید